سلام
قرار بود منم از روزی که عزیز دلم شروع کرد به وبلاگ نویسی ، وبلاگ خودمو بنویسم . ولی تنبلی کردم و چند وقتی ازش عقب موندم. بهر حال ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه ست.
این هفته دست به یه کار هیجانی زدم و با عیالی رفتیم یه ماشین ظرفشویی که 2 سال بود قولش رو به خانومم داده بودم ، خریدیم .
راستی درباره مطلب آخر سرکار خانم گلم ، من که فکر میکنم چون هدف خاصی برای آیندش نداره پس پشتکار هم نداره پس اینه که گاهی واقعا بی حوصله میشه پس حرف این و اون روش تاثیر میذاره و ناراحتش میکنه . نظر شما چیه ؟
البته من که جونم برای همه رفتارای درست و غلطش در میره و اصلن مهمترین دلیل دوست داشتن اون توسط من یه نکته ست : آدمی نیست که خودش رو درگیر روزمرگی کنه و هر روزش یه چیز جدیده.
خب دیگه چیزی برای گفتن ندارم . (چون هر چی بود گذاشتم برای خرید ماشین ظرفشویی)
سلام. میشه آدرس وبلاگ خانومیتونو داشته باشم؟ البته اگه شما هم تعداد پست هاتو سریع زیاد کنی بهت سر می زنما.(اینم برا اینکه تشویق شی زود بلاگتو برسونی به خانومیت)
خیلی از اقایون مثل شما واقعا عاشقانه همسرشون رو دوست دارن ولی کمتر پیش میاد اینقدر راحت ازش حرف بزنن من که خیلی برام عجبیه
کار شما و خانمتون خیلی جالبه،
براتون آرزوی خوشبختی میکنم